پلک های مرطوب مرا باور کن؛ این باران نیست که می بارد، صدای خسته من است که از چشمانم بیرون میریزد.

 

دیدن عکست تمام سهم من است از "تو"

آن را هم جیره بندی کرده ام

تا مبادا

توقعش زیاد شود!!

دل است دیگر...

ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


  

به حرمت باران سکوت می کنم

تا بدانی به عظمت باران 

                                 "دوستت دارم"



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو

تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

آدم های ساده را دوست دارم؛

همان هایی که بدی هیچکس را باور ندارند،

همان هایی که برای همه کس لبخند دارند،

همان هایی که بوی ناب آدم می دهند؛

و من باور دارم که تو از همان هایی...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

بدترین گناه آن است که؛

 به کسی که تو را راستگو می پندارد،

دروغ بگویی...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

سلام عشق من!

هر کجای دنیا که باشی

من احساسم را با همین دست نوشته ها 

به قلبت خواهم رساند

مطمئن باش!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

از من دوری اما...!

به تو اندیشیدن را 

عادتی ساختم بهر تنهایی خویش...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

انتقام جویی

همیشه لذت آدم های

کوچک و حقیر بوده است.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 


مکانی برایت بهتر از دلم ندارم

تنگی اش را به لطف خودت ببخش...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

گاهی فرار می کنم؛

از فکر کردن به تو؛

مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

اندکی از یادت را پنهان کرده ام 

زیر فرش!

برای روز مبادا!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 


سکوت همیشه از روی رضایت نیست؛

گاهی نشانه اعتراض است!

گاهی مودبانه خفه شدن است!

گاهی فداکاری و از خود گذشتگی است!

و گاهی از روی بی تفاوتی!

و چقدر آزار دهنده است این آخری!!!!!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

آرام باش!

بگذار تقدیر هم با آرامش گام هایش را بردارد

شاید رد پایش کمتر آزارت دهد...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 بی تو ترک را برداشته ام 

و به هر بهانه ای دلم می شکند؛

گاهی گم می شوم پشت پنجره ها 

و سکوتم را بغض می کنم

تا نشنوند صدای شکستنم را.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه



من چیستم؟

یک حنجره شکسته به حلقوم بی کسی...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

این روزها

آب و هوای دلم آنقدر بارانیست

که رخت های دلتنگیم را

فرصتی برای خشک شدن نیست...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

از زخم های کوچک است

 که آدم ناله می کند...

ضربه که سنگین باشد،

                                  لال می شود آدم...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

وقتی پاهایت یاری نمی کنند،

بن بست جایی است که ایستاده ای...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


  

خدایم را دوست دارم، 

چون وفادارترین است

و شاید به رسم همین وفاداریست

که تو را به او می سپارم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

 به یاد آرزوهایم

                سکوتی می کنم

                                   بالاتر از فریاد!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

کاش می شد که کسی می آمد 

باور تیره ما را می شست

و به ما می فهماند

دل ما منزل تاریکی نیست.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

دلتنگی نه با قلم نوشته می شود

نه با دکمه های سرد کیبورد...

دلتنگی را با اشک می نویسند...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

خدایا این بغض در توانم نیست!!!

میشه خلاصم کنی از دستش؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

اینگونه شاید بهتر باشد،

تو ماضی بعید بمان

ماضی خیلی بعید

من یک حال ساده ام

در حال طپشی آرام...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

بعد از گرفتن دست هایت...

تمام دنیا را لمس خواهم کرد،

تا عشق به همه سرایت کند!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

در آغوشت که جا می گیرم،

عمیق تر گناه می کنم!

من این جهنم را که هوای بهشتی دارد

با هزاران بهشت خدا که بی تو هوای جهنم دارد 

عوض نمی کنم...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

هر وقت کم می آورم، 

می گویم:

اصلا مهم نیست...

اما تو چه می دانی

نبودنت چقد مهم است...؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

من تو را به خاطر می آورم،

بی هیچ  بهانه ای...

شاید دوست داشتن همین باشد...

بی بهانه به خاطر آوردن...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

سرت درد می کند؟

بگذار بر روی شانه هایم...

دنبال درد سر می گردم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است 

که در آسمان هم احساس می کنم در قفسم...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

در تو صیادیست با آب و دانه و هزار چاقوی تیز

در من حماقتی گنجشک وار 

که آسوده ام می کشاند بر بام تو...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

شده ام سنگ صبور روزگار 

دارد تمام درد های دیرینه اش را

یکجا به خوردم می دهد...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


گاه می توان تمام زندگی را در آغوش گرفت!

فقط کافیست تمام زندگیت یک نفر باشد...! 



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه



احتیاج به مستی نیست!

یک استکان چای هم دیوانه ام می کند،

وقتی میزبان چشمان تو باشم!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


دلتنگی!


فرهنگ لغت ها نیاز به ویرایش دارند

برای معنی دلتنگی

احتیاج به این همه کلمه نیست!

دلتنگی یعنی تو...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تنهایی!

 

ای مترسک!

آنقدر دست هایت را باز نکن،

کسی تو را در آغوش نمی گیرد، 

ایستادگی همیشه تنهایی می آورد.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


!!!!

 

خنده های تو کودکی ام را به من می بخشد،

و آغوش تو آرامش هستی ،

و دست های تو اعتمادی که به انسان دارم.

چقدر از نداشتنت می ترسم...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


حسرت

 

هرگز هیچ حسرتی 

در هیچ کجای دنیا

اینچنین یکجا جمع نمی شود 

که در همین سه کلمه کوتاه است

"تو دوستم نداری"



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

از کودکی آموخته ام

به چیزی که به من تعلق ندارد، 

فکر نکنم!!!

اما ناگهان تو...

تمام فکرم شدی!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


دروغ!


ار حقایق تلخ خسته شدم 

یک دروغ شیرین بگو...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


فال!

 

نیت می کنم و صدایت می کنم،

با جواب تو فال می گیرم.

اگر گفتی "بله" 

روز خوبی خواهم داشت،

اگر گفتی "جانم" 

تمام خوبی ها را برای تو می سازم...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


سراب!

 

نگاه کن!

هیچ چیز این دنیا سر جایش نیست...

با الفبای این آدم ها نمی شود نوشت: مهربانی!

نمی شود هجی کرد: صداقت!

چرا چرا به من نگفتی!

"سین" را که یاد بگیرم

همه آب های دنیا می شوند سراب؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

گفتی دوستت دارم تا روز قیامت

چه زود قیامت شد!!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


جای خالی تو...

 

صدای معلم در کلاس می پیچید!

جاهای خالی را با کلمات زیر پر کنید...

و من هنوز نمی دانم

جای خالی تو را 

چه چیز پر خواهد کرد!؟؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


لبخند...

 

دنیا را می دهم 

برای لبخندت.

هراسی نیست...!

شاد که باشی،

دنیا از آن من است...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


به یادتم !

 

به که پیغام دهم؟

به شباهنگ؟

به شب مانده به راه؟

یا به انبوه کلاغان سیاه؟

به پرستو که سفر می کند از سردی فصل؟

یا به مرغان نکوچیده شهر؟

به که پیغام دهم 

                              "که به یادت هستم "

 



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


خیال تو...

 

سر آن ندارد امشب

که برآید آفتابی

چه خیال ها گذر کرد

و گذر نکرد خوابی!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


اگه...

 

من اگه خدا بودم...

اینقدر هوای دو نفره ها رو

به رخ تک نفره ها نمی کشیدم...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


کاش!

 

کاش می دانستی لحظه هایم

بی تو تنهاست...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه