پلک های مرطوب مرا باور کن؛ این باران نیست که می بارد، صدای خسته من است که از چشمانم بیرون میریزد.

 

 به یاد آرزوهایم

                سکوتی می کنم

                                   بالاتر از فریاد!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

کاش می شد که کسی می آمد 

باور تیره ما را می شست

و به ما می فهماند

دل ما منزل تاریکی نیست.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

دلتنگی نه با قلم نوشته می شود

نه با دکمه های سرد کیبورد...

دلتنگی را با اشک می نویسند...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

خدایا این بغض در توانم نیست!!!

میشه خلاصم کنی از دستش؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

اینگونه شاید بهتر باشد،

تو ماضی بعید بمان

ماضی خیلی بعید

من یک حال ساده ام

در حال طپشی آرام...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

بعد از گرفتن دست هایت...

تمام دنیا را لمس خواهم کرد،

تا عشق به همه سرایت کند!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

در آغوشت که جا می گیرم،

عمیق تر گناه می کنم!

من این جهنم را که هوای بهشتی دارد

با هزاران بهشت خدا که بی تو هوای جهنم دارد 

عوض نمی کنم...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

هر وقت کم می آورم، 

می گویم:

اصلا مهم نیست...

اما تو چه می دانی

نبودنت چقد مهم است...؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

من تو را به خاطر می آورم،

بی هیچ  بهانه ای...

شاید دوست داشتن همین باشد...

بی بهانه به خاطر آوردن...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

سرت درد می کند؟

بگذار بر روی شانه هایم...

دنبال درد سر می گردم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است 

که در آسمان هم احساس می کنم در قفسم...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

در تو صیادیست با آب و دانه و هزار چاقوی تیز

در من حماقتی گنجشک وار 

که آسوده ام می کشاند بر بام تو...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

شده ام سنگ صبور روزگار 

دارد تمام درد های دیرینه اش را

یکجا به خوردم می دهد...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


گاه می توان تمام زندگی را در آغوش گرفت!

فقط کافیست تمام زندگیت یک نفر باشد...! 



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه



احتیاج به مستی نیست!

یک استکان چای هم دیوانه ام می کند،

وقتی میزبان چشمان تو باشم!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


دلتنگی!


فرهنگ لغت ها نیاز به ویرایش دارند

برای معنی دلتنگی

احتیاج به این همه کلمه نیست!

دلتنگی یعنی تو...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تنهایی!

 

ای مترسک!

آنقدر دست هایت را باز نکن،

کسی تو را در آغوش نمی گیرد، 

ایستادگی همیشه تنهایی می آورد.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


!!!!

 

خنده های تو کودکی ام را به من می بخشد،

و آغوش تو آرامش هستی ،

و دست های تو اعتمادی که به انسان دارم.

چقدر از نداشتنت می ترسم...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


حسرت

 

هرگز هیچ حسرتی 

در هیچ کجای دنیا

اینچنین یکجا جمع نمی شود 

که در همین سه کلمه کوتاه است

"تو دوستم نداری"



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

از کودکی آموخته ام

به چیزی که به من تعلق ندارد، 

فکر نکنم!!!

اما ناگهان تو...

تمام فکرم شدی!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


دروغ!


ار حقایق تلخ خسته شدم 

یک دروغ شیرین بگو...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


فال!

 

نیت می کنم و صدایت می کنم،

با جواب تو فال می گیرم.

اگر گفتی "بله" 

روز خوبی خواهم داشت،

اگر گفتی "جانم" 

تمام خوبی ها را برای تو می سازم...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


سراب!

 

نگاه کن!

هیچ چیز این دنیا سر جایش نیست...

با الفبای این آدم ها نمی شود نوشت: مهربانی!

نمی شود هجی کرد: صداقت!

چرا چرا به من نگفتی!

"سین" را که یاد بگیرم

همه آب های دنیا می شوند سراب؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

گفتی دوستت دارم تا روز قیامت

چه زود قیامت شد!!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


جای خالی تو...

 

صدای معلم در کلاس می پیچید!

جاهای خالی را با کلمات زیر پر کنید...

و من هنوز نمی دانم

جای خالی تو را 

چه چیز پر خواهد کرد!؟؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


لبخند...

 

دنیا را می دهم 

برای لبخندت.

هراسی نیست...!

شاد که باشی،

دنیا از آن من است...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


به یادتم !

 

به که پیغام دهم؟

به شباهنگ؟

به شب مانده به راه؟

یا به انبوه کلاغان سیاه؟

به پرستو که سفر می کند از سردی فصل؟

یا به مرغان نکوچیده شهر؟

به که پیغام دهم 

                              "که به یادت هستم "

 



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


خیال تو...

 

سر آن ندارد امشب

که برآید آفتابی

چه خیال ها گذر کرد

و گذر نکرد خوابی!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


اگه...

 

من اگه خدا بودم...

اینقدر هوای دو نفره ها رو

به رخ تک نفره ها نمی کشیدم...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


کاش!

 

کاش می دانستی لحظه هایم

بی تو تنهاست...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


...

 

بند بند وجودم

به بند بند وجود تو بسته است.

با این همه بند 

چقد از هم دوریم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


بی تو

 

هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،

نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوای بی تو !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تنهایی

 

میدونی تنهایی کجاش درد داره؟

انکارش!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


درد

 

دردم را می فهمم 

و دردم را می فهمید شاید...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


نفس

 

دارم خفه می شوم! 

انگار تا به حال از دریچه چمدانت نفس می کشیدم، 

که حالا محکم بسته ای...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


عشق

 

عشق!

پروانه ای بود،

که پشتِ دریچه ی چشم هات

می پرید.

تقصیر ِ تو نیست اگر

                    ندیدی اَش



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


آواز

 

سردم است

کمی آواز عاشقانه بخوان!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

یک امشب

 در مسیر ِ باد بایست

            عاشقانه هام را 

                       سِپُرده اَم بیاوَرَد.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


عشق!!!؟

 

دیگر عاشق نمی شوم!

به آتش کشیدنِ زمین را 

کفایت می کنند عاشقانه هام !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 


می رَوَم 

و دیگر

پشت سرَم را نگاه نمی کنم.

کنار جادّه

جا گذاشته اَم 

چشم هام را !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


سکوت

 

مثل آوازی مُرده

       دیگر به کار ِ بَرهم زدن ِسکوت هم نمی آیی،

            وقتی قرار نیست که بیایی !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تو!!!

 


تو را می خواهم

برای یک لحظه

و بعد

بگذار تا اَبَد

                ابرها ببارند !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


خیال!

 

کسی نیست

با خیال خود

قدم زده اَم تا اینجا !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تولدم مبارک!

 امــــــــــروز 

روز بزرگ ترین تنــــــــــاقض زندگی ام است ....

که نمیدانم شاد وجود انســــــانی باشم که من اش می نامند یا غمگین 

پرسشهــــــائی که یک سال دیگر به بی پاسخی شان اضافه شد ... !

امشب ، سر آغــــــــــاز غربت نشینی ِ من است 

تولدم مبـــــــــــارک ؟؟؟ ..........



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


دلتنگ!

 

      دورتر بایست!

مهربان که می شوی

                    بیش تر دلم تنگ می شود.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

در شعرم

سیگاری آتش می زنم 

تا آخرین رؤیایم را

دود کنم !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

کشتی ها

 در هیچ بندر ِ مه آلودی توقف نمی کنند.

   می خوهم لنگرم را بردارم

   پیش از آنکه 

   در آسمان مه گرفته چشمهات 

   گم کنم راهم را.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


سوخته

 

سوخته بودم

و تو

رفته بودی

           بر ساحل ِ دیگری بتابی !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

چون سیب ِ رسیده ای 

                     با رود می روم .

     کاش!

                شاخه ای که از آب می گیرَدَم

                         دست ِ تو باشد !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


رویا

 

رؤیاهایم را

نمی فروشم

  حتی

به بهای داشتن تو !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه