کسی را می خواهم که آغوشش را...
شانه هایش را...
دست هایش را...
به من قرض بدهد
تا یک دل سیر گریه کنم!
بدون هیچ سوالی ، جوابی ، نصیحتی و چاره ای.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
پلک های مرطوب مرا باور کن؛ این باران نیست که می بارد، صدای خسته من است که از چشمانم بیرون میریزد.
|